در حالی که جنابعالی و آقای عارف هیچ گاه عبارت اتهام آمیز جریان انحرافی را برای توصیف اطرافیان آقای احمدی نژاد به کار نبردید ، آقایان قالیباف ، رضایی ، جلیلی و ولایتی و رسانه های حامی شان در اتهام زنی با عبارت جریان انحرافی به آقای احمدی نژاد و اطرافیانشان ، گوی سبقت را از هم می ربودند تا آنجا که آقای قالیباف در مجموع 22 روز تبلیغات انتخاباتی 271 بار واژه جریان انحرافی را به کار برده است (روزانه بیش از 12 بار!)
شبکه ایران / دکتر عبدالرضا داوری، مدیر مسئول روزنامه شهروند با انتشار نامه ای خطاب به رئیس جمهور منتخب، به تحلیل جامع نتایج انتخابات ریاست جمهوری پرداخت. متن کامل دکتر داوری به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
… وَتِلْکَ الأیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ (آل عمران آیه 140) …
و ما این روزها [ى شکست و پیروزى] را میان مردم به نوبت مىگردانیم [تا آنان پند گیرند] و خداوند کسانى را که [واقعاً] ایمان آوردهاند معلوم بدارد، و از میان شما گواهانى بگیرد، و خداوند ستمکاران را دوست نمىدارد.
حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی
منتخب محترم ملت ایران در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری
سلام علیکم
در ابتدا لازم می دانم پیروزی جنابعالی را درانتخابات ریاست جمهوری اخیر تبریک گفته و آرزو نمایم که در اجابت اعتماد ملت بزرگ ایران به عنوان سرمایه عظیم دوره 1460 روزه ریاست جمهوری خود موفق و سربلند باشید.در این روزهای پایان بهار، ما نیز از شادی هموطنان مان که پیروزی های سیاسی و ورزشی خود را به جشن نشسته اند ، خرسندیم و در کنار امواج انسانی که این روزها خیابانهای شهرمان را در بر گرفته ، برآمدن فصلی دیگر را در تاریخ معاصر ایران زمین شاهدیم و اتفاقا آنچه که بهانه نگارش این سطور گردید، دغدغه ای است که از امکان و احتمال مصادره این تحول اجتماعی و منحرف ساختن آن به کوچه بن بست منافع گروهی اقلیت زیاده خواه ایجاد شده است. این روزها جمعی از تحلیلگران با خاستگاه های متفاوت جناحی و سیاسی در داخل و خارج از ایران تلاش دارند که قبای تحلیل خود را به زور بر اندام پدیده 24 خرداد اندازه نمایند و با مصادره به مطلوب از آنچه در کشورمان به وقوع پیوسته ، تفسیر ما ترضی به صاحبه از رای مردم ارائه نمایند. در همین مسیر عده ای می گویند که پیروزی جنابعالی ناشی از عملکرد دولت دهم است و بر آن هستند که این انتخابات نفی آقای احمدی نژاد و دستاوردهای دولت ایشان است . جمعی دیگر می گویند که در انتخابات 24 خرداد ، ملت ایران به نفی مقاومت رای داده و به سازش آری گفته است . گروهی دیگر بر آن هستند که رای مردم ایران بازگشت به پیش از سال 76 و استقبال از روی کار آمدن دولتی مشابه دولت موسوم به سازندگی است و …
هر چند که معتقدم تحلیل دقیق از رفتار ملت ایران در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری(چه آنانکه رای صحیح دادند،چه آنانکه رای باطله دادند و چه آنانکه اصلا رای ندادند) و شناخت چیستی آن را باید در یک بازه زمانی میان مدت به ارزیابی نشست اما بر این باورم که در مواجهه ابتدایی و اکنونی با پدیده 24 خرداد نمی توان بر حداقلی از پیش فرض ها و واقعیت ها و علائم کاملا آشکار در انتخابات اخیر چشم فرو بست و متعاقب آن با چشم بندی ، تحلیلهای خود را به جامعه تزریق نمود . لذا در ادامه تلاش خواهم کرد به برخی از این پیش فرض ها و علائم اشاره نمایم:
الف- انقطاع تاریخی امری مردود است و اصولا تحولات اجتماعی ناشی از انباشت تجربیات تاریخی ملتهاست. بر همین اساس اگر برای تحلیل انقلاب اسلامی بهمن 57 از تاثیرات انقلاب مشروطه سخن به میان نیاوریم به همان میزان به وادی خطا رفته ایم که بر تاثیر تحولات 20 سال اخیر در وقوع پدیده ای چون 24 خرداد 92 غمض عین کنیم. عمده پدیده های سیاسی 20 سال اخیر شامل انتخابات ریاست جمهوری خرداد 72 و سقوط آراء آقای هاشمی رفسنجانی، انتخابات خرداد 76 و شکست آقای ناطق نوری ، انتخابات مجلس ششم در بهمن 78 و قعرنشینی آقای هاشمی رفسنجانی در شهر تهران ، دومین انتخابات شوراها در اسفند 81 و رویگردانی مردم از جریان موسوم به اصلاحات ، انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری و شکست آقای هاشمی رفسنجانی در برابر آقای احمدی نژاد و سرآخر انتخابات ریاست جمهوری دهم در خرداد 88 که با پیروزی مجدد آقای احمدی نژاد همراه شد ، همگی چون آیینه هایی هستند که می توان مطالبات و جهت آراء مردم ایران را در آنها به تماشا نشست.اگر این خط سیر تحولات را بپذیریم ، به آسانی می توان دریافت که مردم ایران از سال 72 به این سو همواره و در تمامی انتخابات نسبت به شیوه ای که از سال 68 تا 76 بر کشور حاکم بوده معترضند و فارغ از دلایل این اعتراض ، می توان چنین قضاوت کرد که پیام رای ملت ایران در 24 خرداد هرچه باشد ، نباید بر تابلوی آن گزاره بازگشت به حکمرانی پیش از خرداد 76 و روی کار آمدن دولتی با خط مشی دولت موسوم به سازندگی حک شود.
ب- استقلال خواهی و مقابله با وابسته گرایی یکی از جهت گیری های مشخص ومستمر ایرانیان در طول تاریخ است .این ویژگی در 150 سال اخیر بارزتر از همیشه در رفتار و کنش مردم ایران قابل ردیابی است . استقلال خواهی و ضدیت ایرانیان با وابسته گرایی تنها به حوزه های سیاسی نیز محدود نیست تا آنجا که به آسانی می توان در دوره هایی که تراز تجارت خارجی کشورمان به ضرر بازرگانی داخلی رقم خورده است ، تحولات اجتماعی مابعد آن را مانند آنچه در صدر مشروطه ، تحولات ابتدای دهه 30 و نیمه اول دهه 50 به وقوع پیوست، رصد نمود. ضمن آنکه تجربه 60 ساله برنامه نگاری برای توسعه و آبادانی کشورمان نشان می دهد که هرچه مولفه های درونزا در معادله یک برنامه توسعه از ضریب بالاتری برخوردار شده اند ، موفقیت آن برنامه تضمین شده تر است و در مقابل رشد مولفه های برون زا در روند برنامه های توسعه ، آنها را به بیراهه و بن بست کشانده است. با این مقدمه باید گفت که «مقاومت» یکی از پایه های مقوم روح ایرانی است و بر خلاف تحلیلگرانی که تلاش دارند از نتیجه انتخابات اخیر ، نفی مقاومت و ترویج سازشکاری را استنتاج کنند، پیام انتخابات 24 خرداد 92 نفی شعارزدگی در عرصه مقاومت و استقبال از گفتمانی است که فرایند مقاومت را نه از مسیر بیانیه خوانی که از مسیر تدبیر و بهره گیری از همه توانمندی های ملی سامان می دهد.رای 24 خرداد نفی استقلال خواهی نبود ، نفی مقاومت نبود ، نفی کسانی بود که تلاش داشتند نابرخورداری خود را از کارنامه روشن اجرایی ، با لعاب مقاومت بپوشانند. بر این مبنا جفا خواهد بود اگر کسانی بخواهند زورق کاغذی وابسته گرایی و کشتی شکسته سازشکاری خود را بر امواج خروشان آراء ملت سوار نمایند.
ج- پس از پیروزی جنابعالی در انتخابات 24 خرداد که در غیاب کاندیدای مورد حمایت آقای احمدی نژاد کاملا قابل پیش بینی بود، اقتدارگرایانی که در همه انتخابات با یک نه بزرگ از طرف مردم ایران مواجه می شوند، این بار تلاش نموده اند تا شکست آشکار خود و پیروزی جنابعالی را ناشی از عملکرد دولت دهم دانسته و پیام آن را نفی آقای احمدی نژاد بیانگارند.فارغ از این که این تحلیل در درون خود واجد عنصر توهین به منتخب جدید ملت و تحقیر وی است و این پیام را القا می کند که آقای حسن روحانی حامل پیامی جذاب برای ایرانیان نبوده و او به بهانه نفی دیگری انتخاب شده است، باید صراحتا اذعان نمود که بنیان و اساس این تحلیل ریشه در باد دارد. القا کنندگان پیام نفی آقای احمدی نژاد فراموش کرده اند که اگر ملت ایران بنای نه گفتن به رییس دولت دهم و نفی عملکرد دولت وی را داشتند ، طبعا کاندیدایی را انتخاب می کردند که در عملکرد و گفتارهای انتخاباتی خود بیشترین زاویه و حملات را علیه آقای احمدی نژاد و دولتش به کار بسته باشد. تحلیل محتوای سخنان و گفتارهای انتخاباتی نامزدهای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نشان می دهد که آقای محمدباقر قالیباف بیش از 3.7 برابر و آقای محسن رضایی بیش از 2.3 برابر در قیاس با جنابعالی به انتقاد و عیب جویی از دولت دهم و آقای احمدی نژاد پرداخته اند و در حالی که جنابعالی و آقای عارف هیچ گاه عبارت اتهام آمیز جریان انحرافی را برای توصیف اطرافیان آقای احمدی نژاد به کار نبردید ، آقایان قالیباف ، رضایی ، جلیلی و ولایتی و رسانه های حامی شان در اتهام زنی با عبارت جریان انحرافی به آقای احمدی نژاد و اطرافیانشان ، گوی سبقت را از هم می ربودند تا آنجا که آقای قالیباف در مجموع 22 روز تبلیغات انتخاباتی 271 بار واژه جریان انحرافی را به کار برده است (روزانه بیش از 12 بار!) . اگر این حجم عظیم حمله نامزدهای شکست خورده انتخابات اخیر علیه آقای احمدی نژاد را در کنار فعالیتهای رسانه ای و شخصیتهای سیاسی وابسته به آنها که طی دو سال اخیر علیه دولت دهم صورت پذیرفت، ارزیابی نماییم آنچه که آشکار می شود این حقیقت است که اتفاقا جریان «نه احمدی نژاد» بیشترین جلوه خود را نه در مواضع جنابعالی که در مواضع نامزدهای شکست خورده ای چون آقای قالیباف عیان نمود و در این صورت اگر بخواهیم صحت تحلیل کسانی که پیام 24 خرداد را نفی آقای احمدی نژاد می دانند بپذیریم ، باید امروز آقای قالیباف منتخب مردم بودند نه جنابعالی!
مردم ایران در دو سال اخیر صحنه ای را شاهد بودند که در آن دست منتخبشان از حداقل ابزارهای مدیریتی خالی ماند و مناظره های انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز به خوبی این دست خالی رییس جمهور از ابزارهای مدیریتی را در برابر دیدگان مردم نهاد. مردم ایران نیک دریافتند که بیش از دو سال است آقای احمدی نژاد دخالتی در دستگاه های امنیتی کشور و به ویژه مدیریت پرونده هسته ای ندارند در حالیکه مهمترین مساله کشور یعنی کاهش درآمدهای ارزی و به تبع آن افزایش نرخ ارز و تورم ناشی از آن ارتباط مستقیم با خروجی تصمیمات و عملکرد تیم مدیریتی پرونده هسته ای در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دارد که اتفاقا شکست نماینده مدیریت پرونده هسته ای کشور در عرصه رقابت ریاست جمهوری به خوبی ارزیابی مردم از آنچه بر کشور رفته را عیان ساخت. بنابراین اگر دولت یازدهم به سمت نفی دستاوردهای درخشان دولت دهم اعم از هدفمندی یارانه ها ، سفرهای استانی و… سوق یابد ، این حرکت جز در مسیر کوچه ای بن بست نخواهد بود و نتیجه فوری آن ایجاد شکاف دولت-ملت و فاصله گیری روزافزون آحاد جامعه از دولت یازدهم خواهد بود و اگرچه میزان محبوبیت آقای احمدی نژاد در میان توده های مردم و تمایل آنان به شیوه حکمرانی وی به دلیل جلوگیری از حضور مهندس مشایی ، کاندیدای مورد حمایت آقای احمدی نژاد در انتخابات اخیر امکان بروز نیافت، اما نرخ کم نظیر گرایش ملی به آقای احمدی نژاد را می توان در نتایج نظرسنجی های اخیر مراکز معتبر پژوهشی کشور رصد نمود . این نتایج نشان می دهند که شعار «نفی احمدی نژاد» جز کوفتن بر طبلی توخالی نیست و همچنان بزرگمرد مظلومی به نام «محمود احمدی نژاد» محبوبترین چهره سیاسی در میان ایرانیان است. بر این اساس معتقدم کسانی که نسخه تقابل دولت یازدهم با خط مشی مردم مدارانه دولت دهم را تجویز می کنند ، خواسته یا ناخواسته پلهای ارتباطی دولت جنابعالی با توده های مردم را ویران می سازند. در پایان برای جنابعالی و همه خادمان و دلسوزان ایران و ایرانی ، سلامتی و بهروزی آرزومندم و امیدوارم که در فرصت خدمتگزاری پیش رو ، رضایت ملت ایران بیش از گذشته فراهم آید.
وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَى مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ (هود آیه 88)
عبدالرضا داوری
30 خرداد 1392
کلمات کلیدی :